جايگاه حقوقي زن در نهج البلاغه(4)
نويسنده:دکتر زهره برقعي
4ـ امنيت اجتماعي
در دوران خلافت حضرت زنان در کمال آزادي به ايشان مراجعه مي کرده و مشکلات و شکايتهاي خود را به اطلاع ايشان رسانده و حل آنها را طلب مي کردند. و در اين ميان گاهي هتک حرمت حضرت مي شده و به حضرت دشنام و ناسزا مي گفتند.(2)اما هيچ کس متعرض آنها نمي گشت و حضرت هم با نهايت صبر و حوصله به کلام آنها گوش مي کرد.
5ـ حقوق خانواده
الف)همکاري و همياري
«الکادُّ علي عياله کالمجاهد في سبيل الله ».(3)
و از امام صادق عليه السلام نقل شده است که اميرالمؤمنين آب و هيزم مي آورد و جارو مي کرد.(4)با اينکه حضرت علي عليه السلام کارهاي بيرون خانه را به عهده گرفته است به کارهاي درون خانه نيز مي پردازد و به همسرش کمک مي کند.
و در حديث ديگر آمده است:
«دخل رسول الله (ص)علي علي فوجده هو و فاطمه عليها السلام يطحنان في الجاروش، فقال النبي(ص):أيکما أعيي؟فقال علي:فاطمة يا رسول الله؟ فقال لها: قومي يا بنيّة. فقامت و جلس النبي(ص)موضعها مع علي(ص)فواساه في طحن الحبّ».(5)
«رسول خدا صلي الله عليه و اله به خانه علي عليه السلام وارد شد. او و فاطمه را ديد که با کمک يکديگر با آسياب آرد مي کنند پيغمبر صلي الله عليه و اله فرمود: کدام خسته تريد؟ علي عرض کرد: فاطمه خسته تر است. پيغمبر صلي الله عليه و اله به او فرمود: برخيز. فاطمه برخاست و پيغمبر به جاي او نشست و علي عليه السلام را در ارد کردن کمک نمود».
از نکات لطيف در روايت آن است که پيامبر صلي الله عليه و اله در مرحله اول به فاطمه نمي فرمايد: تو خسته اي برخيز، بلکه سؤال مي فرمايد: تو خسته اي برخيز، بلکه سؤال مي فرمايد:کدام يک خسته تريد تا تساوي را رعايت کرده باشد. لطيف تر از سخن پيامبر سخن علي عليه السلام است که پيش از آنکه خود فاطمه عليها السلام بفرمايد:من خسته ام، علي عليه السلام مي فرمايد:فاطمه خسته تر است.
ب)معاشرت نيک و عدم عزلت
اما استحيتَ من أهلک، اما رحمت ولدک؟ أتري الله أحل لک الطيبات و هو يکره أخذک منها؟»(6)
«آيا از همسر و خانواده ات شرم نمي کني؟چرا به فرزندانت رحم نمي کني؟در مورد خدا چنين مي انديشي که بر تو حلال مي گرداند اموري را، اما گرفتن و استفاده تو از آنها را کراهت دارد؟»
ج)عدم تبعيض
د)مشورت و نظرخواهي
ه)هديه
«اسماء بنت عميس قالت کنت عند فاطمة اذ دخل عليها رسول الله (ص)و في عنقها قلادة من ذهب کان اشتراها لها علي بن ابي طالب(ع)من في ء....»(8)
و)تقسيم کار
« فلا يعلم ما داخلني من السرور الا الله با کفاني رسول الله (ص)تحمل رقاب الرجال».(9)
از کلام حضرت روشن مي شود در تفکر اسلامي اينکه مرد متکفل مسائل اقتصادي و امور بيرون منزل شود و به گونه اي برنامه ريزي شود که بيشترين فعاليت و کار اجتماعي زن در منزل انجام گيرد حقي براي زن محسوب مي شود زيرا منزل محيطي عاطفي و آرام براي زن مي باشد. چنانچه حفظ عفاف نيز حقي است به نفع زن اما متأسفانه بعضي ظاهرانديشان اين دور را فشار و تکليفي براي زن معرفي مي نمايند.
جانبداري افزون برحقوق
1ـ حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
«فداروهنَّ علي کل حال احسنوا لهنَّ المقال، لعلهنَّ يحسن الفعال».(10)
«با زنان در هر شرايطي مدارا کنيد و با آنان خوش گفتار و نيکوسخن باشيد تا ايشان هم خوش کردار و نيکورفتار شوند.»
با همه کژي و ناهنجاري که در رفتار برخي زنان به خاطر مسائل تربيتي و محيطي است با آنان سازگاري و مدارا کنيد و با ايشان گفتاري نيک داشته باشيد شايد که آنان در پرتو برخوردهاي درست و انساني به خود آيند و دگرگون شوند و روش خويش را نيک سازند.
حضرت حتي در برابر کجرفتاران و زشت سيرتان از زنان به مدارا، نرمش و رفتار انساني دستور مي دهد نه انتقامجويي و پرخاشگري و اعمال خشونت عليه آنان. از تعاليم والاي علوي روشن مي گردد که برخوردهاي انساني و اخلاقي مهمترين عامل تربيت است و اين نکته اي ظريف است که بايد با برخورد منطقي و گفتار نيک زنان را تربيت کرد و به اصلاح اخلاقي آنها پرداخت نه با ابراز پرخاشگري و خشونت و ...
2ـ قسمتي از سفارشهاي حضرت است به لشکريان خود پيش از روبه رو شدن با دشمن:«و لا تهيجوا النساء بأذيً وإن شتمن اعراضکم و سبنَ أُمراءکم».
«با اذيت و آزار زنان را به هيجان نياوريد، اگر چه آنها به شما دشنام دهند و متعرض آبروي شما گردند و به اميران و بزرگانتان بدگويي کنند.»
و در جنگ جمل با اينکه يکي از عاملين مؤثر در برافروختن آتش جنگ عايشه بود بعد از پي شتر او، حضرت علي عليه السلام عايشه را دعوت کردند تا به آيات قرآن عمل کرده و دستور دادند او را با احترام به مدينه برگردانند.
تبيين کلام حضرت در نهج البلاغه در رابطه با نکوهش زن
قبل از ورود در بحث توجه به چند مطلب ضروري است . اول آنکه تحليل و بررسي خطبه هاي نهج البلاغه بايد دور از جوسازيها و فشارها و تفکرات انحرافي باشد لذا اينکه برخي از محققين در پاسخ اين شبهات سند خطبه را زير سؤال برده اند به نظر روش صحيحي نمي رسد. زيرا اوّلاً:مؤلف اين کتاب«سيد رضي»»از سخنوران عرب و بزرگترين اديبان زمان خود بوده و خود، حديث شناس است، عصر او نزديک به عصر ائمه عليهما السلام مي باشد. ثانياً:فضا و زماني که اين کتاب تأليف شده زماني است که منابع و کتابها در دسترس بودند کتابخانه هاي بزرگي تأمين شده و يک سخن شناس و اديب با دقت خاص خود به جمع آوري سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام پرداخته. ثالثاً:اين کتاب تلقي به قبول شده است. در پيشگاه شخصيت ها مورد قبول بوده و تا سال (600)و
(700)اصلاً بحثي در مورد سند نهج البلاغه نبوده -اولين بار که بحث اسناد نهج البلاغه مطرح شده در سال (670)توسط شخصي به نام ابن خلکان مي باشد-(11)
مطلب دوم آنکه بعيد است تنها عايشه به جهت نقشي که در جنگ جمل داشته مصداق چنين احکامي باشد زيرا معصوم از ارائه و تحليل شخصيت يک فرد به صورت جمع مبري است و با اين روش کلام حضرت در مورد عايشه که «اما فلانه فأدرکها رأي النساء»(12)قابل توجيه نخواهد بود.
مطلب سوم آنکه بايد توجه داشت احکام و اوصافي که براي صنف زن ذکر شده دو قسم است. قسم اول مختص به جنسيت است که هيچگونه تفاوتي در طي قرون و اعصار به آنها رخ نمي دهد. مانند لزوم حجاب و صدها حکم عبادي و غير عبادي، که مخصوص زن است و هرگز دگرگون نخواهد شد و بين افراد زن هم هيچ فرقي در آن نيست. قسم دوم ناظر به کيفيت تربيت و نحوه محيط پرورش آن است که اگر در پرتو تعليم و تربيت وزين، پرورش يابند، چون مردان بينديشند و چون آنان تعقل داشته باشند و اگر گاهي تمايزي يافت شود همانند تمايزي است که بين خود مردها مشهود است. آيا مي توان گفت رواياتي که در نکوهش زنان آمده و احاديثي که در پرهيز از مشورت با آنها وارد شده و ادله اي که در نارسايي عقول آنان رسيده، اطلاق دارد و همه زنان دانشمند و محققان را نيز شامل مي شود و همچون قسم اول، موضوع آن ادله، ذات زن از حيث زن بودن است. به عبارت روشنتر بسياري از گزاره هاي نهج البلاغه گزاره هاي حقيقيه نيست. يعني مرفوع آن ماهيت و ذات زن نمي باشد بلکه قضاياي خارجيه است يعني حضرت از وضعيت زن موجود در جامعه خويش سخن مي گويند. حضرت مي خواهند بفرمايند زن در جامعه چنين است و مردان و هم زمان را توجه دهند که چگونه زن از جايگاه حقيقي خويش تنزل يافته است؟ بايد ريشه ها و علل اين سقوط را بررسي کرد و در رفع آن کوشيد. منشأ اساسي آن دور نگه داشتن اين صنف از تعليم و محروم نگه داشتن اين گروه توانمند، از تربيت صحيح است و بايد شرايط درست براي فراگيري آنها در صحنه تعليم و تربيت فراهم شود.
يکي از خطبه هاي نهج البلاغه که دلالت برنکوهش زن دارد خطبه (80)مي باشد.
«معاشر الناس ، إنّ النساء نواقص الايمان، نواقص الخطوط، نواقص العقول فأمّا نقصان ايمانهن فعقودهن عن الصلاة و الصيام في ايام حيضهنَّ».
اي مردم!زنان هم از نظر عقل و هم از جهت بهره و هم از موهبت عقل ناقصند اما گواه بر کمبود ايشان همان برکنار بودن از نماز و روزه در ايام عادت است...»
پي نوشت ها :
1ـ نهج البلاغه /فيض الاسلام/خطبه 27.
2ـ رک. بحار الانوار/ج41/ص310.
3ـ وسائل الشيعه/ج12/ص42/باب وجوب الکد علي .العيال من الرزق الحلال.
4ـ بحار الانوار/چاپ بيروت/ج41/ص54و ج 43/ص 151.
5-بحار الانوار/چاپ بيروت/ج41/ص 124-123وج40/ص327-326.
6ـ همان/ج41/ص301-300.
7ـ همان/ص81.
8ـ همان.
9ـ وسائل الشيعة/ج14/ص129.
10ـ نهج البلاغه، فيض الاسلام، نامه 14.
11ـ رک. مصادر نهج البلاغه و اسانيده/ج1/ص100.
12ـ نهج البلاغه /فيض الاسلام/نامه 14.